پس انداختن. به دیر گذاشتن. امروز و فردا کردن. دورسپوزی. سپوزکاری کردن. مغزیدن. مماطله کردن. تعلل کردن. (یادداشت مرحوم دهخدا) : لشکر همه در سلاح رفتند و با فیلان به در شهر پریان رفتند. و اراقیت دفع میداد تا دیوان برسند. (اسکندرنامه، نسخۀ سعید نفیسی) ، سپوختن
پس انداختن. به دیر گذاشتن. امروز و فردا کردن. دورسپوزی. سپوزکاری کردن. مغزیدن. مماطله کردن. تعلل کردن. (یادداشت مرحوم دهخدا) : لشکر همه در سلاح رفتند و با فیلان به در شهر پریان رفتند. و اراقیت دفع میداد تا دیوان برسند. (اسکندرنامه، نسخۀ سعید نفیسی) ، سپوختن